زرتشت افسانه است
پنجشنبه 18 دی 1393
+0 به یه نزرتشت افسانه است (ترکشناسی)
یازار :
+0 به یه نگوشه دیگری از تاریخ دروغین که به خورد ما داده اند. برای ما پیامبری
دروغین ساخته اند. با این تاریخ سازیهای دروغین که اهداف سیاسی داشته؛ ما
را در منطقه به جان همدیگر انداخته اند و فریب داده اند.
--------------------------
نوشتۀ علیرضا مناف زاده
خواندن کتاب ژان کِلنز مرا شگفتزده کرد. نمیدانم با شنیدن گوشهای از سخنان او در این نوشته به شما چه حالتی دست خواهد داده است. هویت ایرانی ما را سرآمدان سیاسی و فرهنگی ما در قرن گذشته با استناد به کارهای ایرانشناسان غربی ساختهاند، اما گویا این ایرانشناسان را دستچین کردهبودند.
در نیمۀ دوم قرن هیجدهم میلادی، مردی فرانسوی به نام آنکِتیل دوپِرُن برای به دست آوردن کتاب زرتشت رنج سفر به هند را بر خود هموار کرد و پس از تحمل سختیهای فراوان سرانجام نسخهای از کتاب اوستا را یافت و با خود به فرانسه آورد. این جست و جوگر خستگیناپذیر چندین سال وقت گرانبهای خود را صرف ترجمۀ آن کتاب کرد و آن را در سال 1771 میلادی به چاپ رساند و بدینسان، اروپاییان را برای نخستین بار با «دانش مُغان» که قرنها دربارۀ آن داستانسَرایی کرده بودند، آشنا کرد. حاصل زحمت او بسیاری از دانشوران آن روزگار را ناامید کرد. زیرا اروپاییان در آن کتاب در پی اندیشههای ناب فلسفی بودند، اما آنچه میدیدند مشتی اوراد بود. وُلتر تَسخَرزنان پرسید: آیا این زرتشت همین سخنان پریشان و زننده را بر زبان رانده است؟ با این حال، زحمت مترجم بینتیجه نماند. زیرا کنجکاوی پژوهشگران غربی را برانگیخت تا در فرهنگ باستانی ایران کند و کاو کنند.
پس از آنکِتیل دوپِرُن، پژوهشگران غربی پُرآوازهای در تاریخ و فرهنگ ایران باستان به جست و جو پرداختند و باید گفت که آنچه امروز ما ایرانیان در بارۀ آن تاریخ و فرهنگ میدانیم، کم و بیش همه را مدیون آن پژوهشگران هستیم. یکی از آنان ژان کِلِنز، ایرانشناس بلژیکی و استاد زبانها و دینهای هند و ایرانی در کُلِژ دُ فرانس، است که پژوهشهایش را دربارۀ اوستا و گاتها از چهل و پنج سال پیش آغاز کرده است. از او تاکنون بیش از ده کتاب و مقالههای بسیار منتشر شده است. در بارۀ موضوعهای گوناگون مربوط به گاتها و اوستا بیشترین مقالههای دانشنامۀ ایرانیکا را نیز او نوشته است. این پژوهشگر در بارۀ اوستا و زرتشت دیدگاههای خاصی دارد که با دیدگاههای دیگران به کل فرق میکند. به چند نمونه از آنها اشاره میکنم. به عقیدۀ او، گاتها یعنی کهنترینِ بخش اوستا را، برخلاف آنچه تاکنون گمان میکردند، زرتشت ننوشته است و اصلاً زرتشت افسانهای بیش نیست.
با حذف پیامبری به نام زرتشت با کتابی که به او نسبت دادهاند چه باید کرد؟ به عقیدۀ ژان کِلِنز، گاتها را یک گروه دینی که ترکیبیافته از دو مکتب جداگانه بوده، برای خواندن در مناسک دینی سروده است. در آن سرودها نام زرتشت نه به صیغۀ اول شخص بلکه به صیغۀ سوم شخص آمده است. در نتیجه، آن سرودها راز و نیاز یک شخص با خدا نیست. از سوی دیگر، در آن سرودها نشانی از دعوت آدمیان برای پیوستن به دین نمیبینیم. در آنها از تضاد خیر و شر یا از ناپسند شمردن خشونت و ستایش صلح سخنی به میان نیامده است. در مراسم گاتهاخوانی که در روشنایی روز برگزار میشده، گاو قربانی میکردهاند. این ایدههای نو، ویرانگر تصویری است که تاکنون از دین زرتشتی به سبب بدفهمی متن گاتها و تفسیرهای خودسرانه از آن سرودها ساختهاند.
استدلالها و دیدگاههای ژان کِلِنز نباید پسندِ بسیاری از ایرانیان باشد، زیرا با تصویر ذهنی آنان از زرتشت و دین زرتشتی سازگار نیست. اما به یاد داشته باشیم که این تصویر ذهنی را نیز همین ایرانشناسان غربی از قرن هیجدهم به این سو برای ما ساختهاند. آنچه تاکنون دربارۀ دین زرتشتی به ما گفتهاند، همه نتیجۀ حدس و گمانها و نظرپردازیهای آنان بوده است. حتی خود زرتشتیان هند نیز به یاری همین پژوهشگران از نهُفت دین خود آگاهی یافتهاند و بسیاری از سرآمدانشان به تفسیرهای همین غربیان از دین آنان گرویدهاند. اما ایرانشناسان غربی در دو سه قرن گذشته برپایۀ برداشتی نخبهگرا از تاریخ، چنان که ژان کلنز میگوید، از زرتشت افسانهای، مردی بزرگ و تاریخی ساختهاند. این مرد بزرگ همان چیزی است که زمان تاریخی را از زمان بدَوی و غرب را از شرق جدا میکند. به گفتۀ کلنز، از نظر ایران شناسان غربی، زرتشت نیز مانند پادشاهان هخامنشی میبایست انسانی بزرگ باشد تا مانند آنان به تاریخ و به تمدن غربی تعلق داشته باشد.
به عقیدۀ ژان کِلِنز، ایرانشناسانی مانند والتر هِنینگ با پیشداوریهای نژادپرستانه به سراغ تاریخ باستان ایران رفتهاند و به ایرانیان باستان نسبتهایی دادهاند که واقعیت تاریخی ندارند. هنگامی که هنینگ میگوید ایرانیان باستان دارای قدرت سیاسی کم و بیش همانند دولتهای مدرن بودهاند و نه بدویانی سرسپرده به شمنهایی که آن قدر میرقصیدند تا بیهوش شوند و کف به دهان مانند حیوانات زوزه میکشیدند، نشانۀ دیدگاه قوممدارانۀ اوست. راستش را بخواهید، خواندن کتاب ژان کِلنز مرا شگفتزده کرد. نمیدانم با شنیدن گوشهای از سخنان او در این برنامه به شما چه حالتی دست داده است. هویت ایرانی ما را سرآمدان سیاسی و فرهنگی ما در قرن گذشته با استناد به کارهای ایرانشناسان غربی ساختهاند، اما گویا این ایرانشناسان را دستچین کرده بودند.
---------------------------------
سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران
------------------
ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ) ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ
ﻭ ...
ﺩﺭ"""ﺩﯾﻦ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﻣﺠﻮﺳﯽ $$$ """ ﻗﺴﻤﺖ $$ 2
ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺝ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﯽ ﺭﺍ
ﻣﻘﺪﺱ ﻣﯽ ﺷﻤﺮﺩﻧﺪ؛
ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﻬﻦ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ، ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﻮﺩ، ﺣﮑﻢ ﺍﻭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ . ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﺴﯽ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ( ﺍﺯ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﺮﮒﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﺪ). ﺍﯾﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﻗﺪﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻣﻮﺭﺥ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ :»ﺣﮑﻢ ﻭ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﯾﺪﻭﺩﻩ ﯾﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻘﺪﺱ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺮ ﻫﻢ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﯾﺪ، ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ، ﺣﮑﻢ ﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﮑﻢ ﻭ ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ ﺯﻥ ﺭﺑﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺪ ﻭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺗﺶ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺴﯿﻦ، ﺭﻭﺍﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺪﺭ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞﺑﺨﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﮐﺮﺍﺕ ﺩﺭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﯾﻨﯽ، ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻭ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﻮﯾﺪﻭﺩﻩ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺮﮒ ﺍﺭﺯﺍﻥ (=ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ (ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺨﻠّﺪ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ
ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﯼ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺨﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﯼ ﻣﺮﮒ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﮔﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻘﺪﺱ ﺧﻮﯾﺪﻭﺩﻩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ، ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺮﮒ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻭﯼ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ ﻭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﺮﮒ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ «.
ﻣﻨﺒﻊ :
ﻭﻧﺪﯾﺪﺍﺩ، ﺷﺮﺡ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺿﯽ، ﺝ 2 ، ﺹ947 ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻓﻮﻕ ﺍﺯ
ﻗﺴﻤﺖ ﺷﺮﺡ ﺍﺳﺖ.
ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
» ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺤﺚ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻨﮑﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ، ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺯﺭﺩﺷﺖ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ ﻭ » ﺧﻮﯾﺘﮏ
ﺩﺱ « ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ .
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺬﻫﺐ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺍﺷﺎﺭﺍﺗﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﺎﯾﺴﺖ ﻻﺷﺎﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺻﺮﯾﺤﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ :
» ﺧﻮﯾﺘﮏ ﺩﺱ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ «ﻭ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﯾﮏ ﮔﻮﻧﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﯾﻦ ﮐﺮﺕ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﮑﻮﻩ ﯾﺰﺩﺍﻧﯽ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺗﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ «.
ﻣﻨﺒﻊ :
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ، ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ )ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ134 5
ﺵ ( ، ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺕ ﺍﺳﺎﻃﯿﺮ، ﭼﺎﭖ ﺍﻭﻝ،1383 ﺵ، ﺹ 5
--------------------------
نوشتۀ علیرضا مناف زاده
خواندن کتاب ژان کِلنز مرا شگفتزده کرد. نمیدانم با شنیدن گوشهای از سخنان او در این نوشته به شما چه حالتی دست خواهد داده است. هویت ایرانی ما را سرآمدان سیاسی و فرهنگی ما در قرن گذشته با استناد به کارهای ایرانشناسان غربی ساختهاند، اما گویا این ایرانشناسان را دستچین کردهبودند.
در نیمۀ دوم قرن هیجدهم میلادی، مردی فرانسوی به نام آنکِتیل دوپِرُن برای به دست آوردن کتاب زرتشت رنج سفر به هند را بر خود هموار کرد و پس از تحمل سختیهای فراوان سرانجام نسخهای از کتاب اوستا را یافت و با خود به فرانسه آورد. این جست و جوگر خستگیناپذیر چندین سال وقت گرانبهای خود را صرف ترجمۀ آن کتاب کرد و آن را در سال 1771 میلادی به چاپ رساند و بدینسان، اروپاییان را برای نخستین بار با «دانش مُغان» که قرنها دربارۀ آن داستانسَرایی کرده بودند، آشنا کرد. حاصل زحمت او بسیاری از دانشوران آن روزگار را ناامید کرد. زیرا اروپاییان در آن کتاب در پی اندیشههای ناب فلسفی بودند، اما آنچه میدیدند مشتی اوراد بود. وُلتر تَسخَرزنان پرسید: آیا این زرتشت همین سخنان پریشان و زننده را بر زبان رانده است؟ با این حال، زحمت مترجم بینتیجه نماند. زیرا کنجکاوی پژوهشگران غربی را برانگیخت تا در فرهنگ باستانی ایران کند و کاو کنند.
پس از آنکِتیل دوپِرُن، پژوهشگران غربی پُرآوازهای در تاریخ و فرهنگ ایران باستان به جست و جو پرداختند و باید گفت که آنچه امروز ما ایرانیان در بارۀ آن تاریخ و فرهنگ میدانیم، کم و بیش همه را مدیون آن پژوهشگران هستیم. یکی از آنان ژان کِلِنز، ایرانشناس بلژیکی و استاد زبانها و دینهای هند و ایرانی در کُلِژ دُ فرانس، است که پژوهشهایش را دربارۀ اوستا و گاتها از چهل و پنج سال پیش آغاز کرده است. از او تاکنون بیش از ده کتاب و مقالههای بسیار منتشر شده است. در بارۀ موضوعهای گوناگون مربوط به گاتها و اوستا بیشترین مقالههای دانشنامۀ ایرانیکا را نیز او نوشته است. این پژوهشگر در بارۀ اوستا و زرتشت دیدگاههای خاصی دارد که با دیدگاههای دیگران به کل فرق میکند. به چند نمونه از آنها اشاره میکنم. به عقیدۀ او، گاتها یعنی کهنترینِ بخش اوستا را، برخلاف آنچه تاکنون گمان میکردند، زرتشت ننوشته است و اصلاً زرتشت افسانهای بیش نیست.
با حذف پیامبری به نام زرتشت با کتابی که به او نسبت دادهاند چه باید کرد؟ به عقیدۀ ژان کِلِنز، گاتها را یک گروه دینی که ترکیبیافته از دو مکتب جداگانه بوده، برای خواندن در مناسک دینی سروده است. در آن سرودها نام زرتشت نه به صیغۀ اول شخص بلکه به صیغۀ سوم شخص آمده است. در نتیجه، آن سرودها راز و نیاز یک شخص با خدا نیست. از سوی دیگر، در آن سرودها نشانی از دعوت آدمیان برای پیوستن به دین نمیبینیم. در آنها از تضاد خیر و شر یا از ناپسند شمردن خشونت و ستایش صلح سخنی به میان نیامده است. در مراسم گاتهاخوانی که در روشنایی روز برگزار میشده، گاو قربانی میکردهاند. این ایدههای نو، ویرانگر تصویری است که تاکنون از دین زرتشتی به سبب بدفهمی متن گاتها و تفسیرهای خودسرانه از آن سرودها ساختهاند.
استدلالها و دیدگاههای ژان کِلِنز نباید پسندِ بسیاری از ایرانیان باشد، زیرا با تصویر ذهنی آنان از زرتشت و دین زرتشتی سازگار نیست. اما به یاد داشته باشیم که این تصویر ذهنی را نیز همین ایرانشناسان غربی از قرن هیجدهم به این سو برای ما ساختهاند. آنچه تاکنون دربارۀ دین زرتشتی به ما گفتهاند، همه نتیجۀ حدس و گمانها و نظرپردازیهای آنان بوده است. حتی خود زرتشتیان هند نیز به یاری همین پژوهشگران از نهُفت دین خود آگاهی یافتهاند و بسیاری از سرآمدانشان به تفسیرهای همین غربیان از دین آنان گرویدهاند. اما ایرانشناسان غربی در دو سه قرن گذشته برپایۀ برداشتی نخبهگرا از تاریخ، چنان که ژان کلنز میگوید، از زرتشت افسانهای، مردی بزرگ و تاریخی ساختهاند. این مرد بزرگ همان چیزی است که زمان تاریخی را از زمان بدَوی و غرب را از شرق جدا میکند. به گفتۀ کلنز، از نظر ایران شناسان غربی، زرتشت نیز مانند پادشاهان هخامنشی میبایست انسانی بزرگ باشد تا مانند آنان به تاریخ و به تمدن غربی تعلق داشته باشد.
به عقیدۀ ژان کِلِنز، ایرانشناسانی مانند والتر هِنینگ با پیشداوریهای نژادپرستانه به سراغ تاریخ باستان ایران رفتهاند و به ایرانیان باستان نسبتهایی دادهاند که واقعیت تاریخی ندارند. هنگامی که هنینگ میگوید ایرانیان باستان دارای قدرت سیاسی کم و بیش همانند دولتهای مدرن بودهاند و نه بدویانی سرسپرده به شمنهایی که آن قدر میرقصیدند تا بیهوش شوند و کف به دهان مانند حیوانات زوزه میکشیدند، نشانۀ دیدگاه قوممدارانۀ اوست. راستش را بخواهید، خواندن کتاب ژان کِلنز مرا شگفتزده کرد. نمیدانم با شنیدن گوشهای از سخنان او در این برنامه به شما چه حالتی دست داده است. هویت ایرانی ما را سرآمدان سیاسی و فرهنگی ما در قرن گذشته با استناد به کارهای ایرانشناسان غربی ساختهاند، اما گویا این ایرانشناسان را دستچین کرده بودند.
---------------------------------
سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران
------------------
ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ) ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ
ﻭ ...
ﺩﺭ"""ﺩﯾﻦ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﻣﺠﻮﺳﯽ $$$ """ ﻗﺴﻤﺖ $$ 2
ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺝ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﯽ ﺭﺍ
ﻣﻘﺪﺱ ﻣﯽ ﺷﻤﺮﺩﻧﺪ؛
ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﻬﻦ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ، ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﻮﺩ، ﺣﮑﻢ ﺍﻭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ . ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﺴﯽ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ( ﺍﺯ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﺮﮒﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﺪ). ﺍﯾﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﻗﺪﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻣﻮﺭﺥ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ :»ﺣﮑﻢ ﻭ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﯾﺪﻭﺩﻩ ﯾﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻘﺪﺱ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺮ ﻫﻢ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﯾﺪ، ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ، ﺣﮑﻢ ﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﮑﻢ ﻭ ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ ﺯﻥ ﺭﺑﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺪ ﻭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺗﺶ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺴﯿﻦ، ﺭﻭﺍﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺪﺭ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞﺑﺨﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﮐﺮﺍﺕ ﺩﺭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﯾﻨﯽ، ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻭ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﻮﯾﺪﻭﺩﻩ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺮﮒ ﺍﺭﺯﺍﻥ (=ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ (ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺨﻠّﺪ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ
ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﯼ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺨﺸﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﯼ ﻣﺮﮒ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﮔﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻘﺪﺱ ﺧﻮﯾﺪﻭﺩﻩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ، ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺮﮒ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻭﯼ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ ﻭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﺮﮒ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ «.
ﻣﻨﺒﻊ :
ﻭﻧﺪﯾﺪﺍﺩ، ﺷﺮﺡ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺿﯽ، ﺝ 2 ، ﺹ947 ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻓﻮﻕ ﺍﺯ
ﻗﺴﻤﺖ ﺷﺮﺡ ﺍﺳﺖ.
ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
» ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺤﺚ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻨﮑﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ، ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺯﺭﺩﺷﺖ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ ﻭ » ﺧﻮﯾﺘﮏ
ﺩﺱ « ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ .
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺬﻫﺐ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺍﺷﺎﺭﺍﺗﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﺎﯾﺴﺖ ﻻﺷﺎﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺻﺮﯾﺤﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ :
» ﺧﻮﯾﺘﮏ ﺩﺱ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ «ﻭ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﯾﮏ ﮔﻮﻧﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﯾﻦ ﮐﺮﺕ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﮑﻮﻩ ﯾﺰﺩﺍﻧﯽ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺗﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ «.
ﻣﻨﺒﻊ :
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ، ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ )ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ134 5
ﺵ ( ، ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺕ ﺍﺳﺎﻃﯿﺮ، ﭼﺎﭖ ﺍﻭﻝ،1383 ﺵ، ﺹ 5
بؤلوم |
اینانجا گؤره
یازار :
علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)