آذربایجان ساراب قیصرق
قیصره + مئهریبان+ساراب+آذربایجان+تورک+ترک+قیصرق+قیصریه+Qeysere+Qeysereq+sarab+Türk+turk+Azerbaycaqn+Azerbayjjan+Qeyseriye

اهل کجایی؟

جمعه 28 فروردین 1394

+0 به یه ن

اهل کجایی؟

وئبلاگچی : خــــزراوغلی

 +1 به یه ن
وقتی میری محله های کم فرهنگ تهران از یکی می پرسی اصلیتت کجاییه، با لهجه تهرانی کتابی بهت میگه جد و آبادش تهرانیه و فارس در صورتیکه کمی دقت کنی لهجه شهرستانیش رو متوجه می شی.
نه اینکه این مسئله فقط بسته به محله ها باشه و یا قشر کم درآمد و یا پر درآمد جامعه، نه!
این مسئله بستگی به شعور و فرهنگ و کلاس حقیقی فرد و شخصیت اون آدم داره.
هستن کسایی که در هر صورت سعی میکنن در هر کجا اول طرف مقابل رو بشناس بعد باهاش تورکی حرف بزنن و خودمونی بشن بدون چشم داشتی. ولی هستن بعضیها اینقدر بی شخصیت که حالت عادی حتی با فامیلهای خودشون بزور هم که شده فارسی حرف میزنن خیلی جاها که اصلا انکار میکنن اصالتی شهرستانی و تورک دارن، ولی وقتی میرسن به یک مغازه‌ای که فروشنده‌اش تورکه، فوری باهاش به تورکی شکسته و پر از کلمات فارسی و فرانسوی و انگلسی و عربی حرف میزنن و همشهری همشهری میگن و بزور میخوان ازش تخفیف بگیرن.
این آدمای فرصت طلب خودخواه منفعت طلب خودبین از خودراضی وقتی پاشون به شهرستان تورک زبان میرسه با همین سیاست کمترین منفعت رو به شهرستانی میرسونن.
ولی در عوض آدمهای باشخصیتی هم هستند که با تمام مشکلات مالی خودشون ولی درک و شعور انسانیشون اونها را وادار میکنه یک منفعتی هر چند ناچیز هم که باشه به همشهریشون برسونن.
آدمهایی هستند وقتی پاشون از مرز وطنشون که میگذره همه معرفتهارو از یاد میبرن و میشن کاتولیکتر از پاپ و نه تنها انکار هویتشون میکنن بلکه ضد اونهم قدم برمیدارن. مثالش همون جناب فلسفه خوانده سید جواد طباطبایی میباشد. درست است که زادگاهشون رو انکار نمیکنن ولی توی تمام حرفهاشون نهایت شعورشون رو برملا میکنن.
در عوض انسانهای والایی هستند که با تمام مشغله‌های کاری و فکری و مالی خودشون نه تنها فراموش نمیکنن از کجا آمده اند بلکه نهایت تلاششون هم اینه که باعث سر بلندی هم ولایتیشون بشن. دستشونو میگیرن و کمکشون میکنن.
نمونه والای اینگونه افراد با شعور مانند خدا بیامرز پرفسور حمید نطقی و یا مرحوم دکتر جواد هیئت و همینطور استاد بزرگوار دکتر صدیق میباشند.
یادش بخیر افرادی مانند صمد بهرنگی که با تلاششون میخواستن افراد روستایی و شهرستانی به خودشون و به وطنشون و هویتشون مباهات کنن.
افرادی که بدون وابستگی به غیر و یا ارگانی و سازمانی تلاش میکنن تا فرهنگشون رو متعالی کنن. درود بر چنان بزرگانی.
نمونه دیگر از دانشمندان نسل جدید رو مثال میآورم :
                     برنده جایزه بین المللی در رابطه با علوم نانو تکنولوژی.
متن زیر را از وئبلاگ "زبان و ادبیات تورکان خراسان" با مدیریت استاد گرانقدر اسماعیل سالاریان آورده ام:
                بانوی تورک و آزربایجانی برنده جایزه یونسکو در علوم نانو شد


دکتر سودابه داوران که موفق به کسب مدال " کمک به علوم و فناوری نانو" از مدیر یونسکو شده است،در مقر یونسکو به زبان تورکی سخنرانی کرد.

‌دکتر سودابه داوران ، در مقر یونسکو ضمن دریافت مدال "کمک به علم و فناوری نانو"،  به زبان تورکی سخنرانی کرده و موفقیت خود را به هموطنانش تبریک گفته است.

دکتر سودابه داوران، استاد گروه شیمی دارویی دانشکده داروسازی تبریز است و با کسب مدال "کمک به علوم و فناوری نانو" از مدیرکل یونسکو افتخاری جدید برای آزربایجانی ها به دست آورده است.

این مدال 21 فروردین ماه طی مراسمی در مقر یونسکو در پاریس به دکتر داوران و یک محقق خارجی اعطا شد.

دکتر داوران، مدیر دپارتمان نانوفناوری پزشکی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و استاد بیومواد دارویی و نانوتکنولوژی دارویی این دانشگاه است.

وی تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری خود را به ترتیب در رشته های شیمی آلی و پلیمر در دانشگاه علوم پزشکی تبریز گذرانده است.

این مدال به ابتکار کمیسیون بین المللی مسوول در توسعه دانشنامه سیستم های پشتیبانی از حیات (EOLSS) در حوزه علوم و فناوری نانو با پشتیبانی هیاتی دائمی از فدراسیون روسیه به منظور قدردانی از محققانی که کمک های قابل توجهی به توسعه علوم و فناوری نانو داشته اند، اعطا می شود.  

دیگر افتخارات دکتر داوران : 

دکتر سودابه داوران عضو هیات علمی دانشکده علوم نوین پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و مدیر گروه نانو فناوری پزشکی این دانشکده است که پیش از این در بخش تحقیق و پژوهش نانوفناروی پزشکی در ایران و عرصه های علمی جهانی جوایز مختلفی را دریافت کرده است .

این محقق ترک ایرانی از قاره پهناور آسیا تنها نماینده ای بود که موفق شد این جایزه را از یونسکو دریافت کند. وی تاکنون پانزده ثبت اختراع در سیستم های دارورسانی نوین دارد .

کسب رتبه اول در نهمین جشواره علوم پزشکی رازی در علوم پایه دارویی در سال 1382، سه بار انتخاب به عنوان پژوهشگر نمونه مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، انتخاب به عنوان زن نمونه نخبه سال 1386از طرف نهاد ریاست جمهوری، انتخاب به عنوان 100 دانشمند نمونه سال 2008توسط دانشگاه کمبریج، انتخاب به عنوان افراد باهوش قرن 21 توسط مرکز بین المللی بیو گرافی، چهارده ثبت اختراع در سیستم های دارورسانی نوین، مجری طرح برتر دانشگاهی سال86 وپژوهشگر نمونه استان آذربایجان شرقی در سال 1387 از دیگر افتخارات دکتر داوران است.




بؤلوم | خبرلر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

فآذری یوخ . دیلیمیز تورکی (آذربایجان تورکجه ) سی دیر

سه شنبه 25 فروردین 1394

+0 به یه ن

ایر آذربایجاندا بیر نئچه تات کندی واردیر و اونا گؤره آذربایجانین دیلین فآذری دئیرسیز اوندا نئچه مین تورک کندلرین هر بیر یاندا اولماغی گؤرسدیر کی هر یئر بیزیم تورکو دیلیمیز و میللتیمیز و توپراغیمیز دیر (ایرانین باشا باشی اصفهان  شیراز تهران مشهد کرمان و.....) 





بؤلوم | خبرلر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

«ترکی خالص» و «فاذری کوچه‌ و بازاری»، این کجا و آن کجا؟!

سه شنبه 25 فروردین 1394

+0 به یه ن

«ترکی خالص» و «فاذری کوچه‌ و بازاری»، این کجا و آن کجا؟!

یازار :

 1 به یه ن
(ترکشناسی2)


425357_203903466376344_2135813050_n
دورنانیوز-  مجریانی که در شبکه های استانی، به زبانی تکلم مینمایند که کوچک ترین شباهت را با زبان معیار مردم آذربایجان دارد، در برنامه های شبکه سحر، ماهرانه و استادانه و بر اساس قواعد و اصول زبان ترکی سخن گفته و تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزند که از قضی یکی از همین مجریان توانا از شبکه استانی آذربایجان غربی میباشد که در اکثر برنامه های آن شاهد اجرای وی بوده و هستیم و تکلم زیبای وی به زبان ترکی در برنامه شبکه سحر دقت و توجه خبرنگار دورنانیوز را جلب نمود، اما به قول معروف، ترکی که وی در شبکه سحر صحبت میکند کجا و زبان ترکی مانندی که در شبکه استانی صحبت میکند کجا؟!

به گزارش دورنانیوز، موضوع عدم تکلم صحیح به زبان ترکی توسط مجریان شبکه‌های محلی استان‌های آذربایجانی ایران، مورد انتقاد بسیاری از مخاطبین، کارشناسان، زبان‌شناسان و هم‌چنین فعالین فرهنگی میباشد، چرا که در اکثر برنامه‌هایی که ظاهرا در راستای پاسداشت و ترویج فرهنگ و زبان آذربایجانی در شبکه های تلویزیونی نظیر آذربایجان، سهند، سبلان و اشراق تهیه و پخش میشوند، مجریان و میهمانان حاضر، با ترکیب دو زبان ترکی و فارسی و ابداع زبان جدیدی که این روزها به «فاذری» شهره یافته، بدون رعایت اصول و قواعد زبان ترکی و غافل از گنجیه واژگان غنی و وسیع این زبان قدرتمند و کهن که هم اکنون نیز در بین مردم آذربایجان رایج بوده و به وفور مورد استفاده قرار میگیرند، تنها به استفاده دست و پا شکسته از افعال ترکی در پایان جملات اکتفا نموده و مابقی سخنان خود را به طرز فاجعه آمیزی به فارسی ادا میکنند و حتی به خود زحمت استفاده از معادل ترکی اعداد و بسیاری از اصطلاحات رایج را نیز نمیدهند.
این موضوع باعث شده است تا بسیاری از فعالین عرصه زبان و ادبیات آذربایجان، برنامه های به اصطلاح ترکی (شما بخوانید آذری) شبکه های استانی را مهم ترین عامل در تغییر زبان گفتاری مردم از ترکی معیار به فاذری معرفی و نقش آن در نفوذ هرچه بیشتر فارسی در ترکی آذربایجانی و در نتیجه حرکت تدریجی آن به سوی انزوا و نابودی را پررنگ تلقی نمایند. به تعبیر این فعالین و حتی اکثر مخاطبین، شبکه های استانی ترک زبان ایران که وظیفه و رسالت اصلی آنان حفظ، صیانت و ترویج زبان و فرهنگ بومی آذربایجانی میباشد، نه تنها گامی در این راستا برنمیدارند، بلکه با سیاست های ناصحیح و غیر حرفه‌ای خود، لطمه و صدمه ای بزرگ بر پیکره زبان ترکی در ایران عزیزمان وارد میسازند.

اما سوالی که در این جا مطرح شده و ذهن بسیاری را به خود مشغول می سازد این است که دلیل اصلی عدم ادای صحیح زبان ترکی توسط مجریان شبکه های استانی چیست؟ آیا آنان واقعا در تکلم صحیح به زبان مادری خود ناتوان هستند و یا سیاست هایی در پشت پرده آنان را وادار به تخریب زبان ترکی از طریق تکلم نادرست و در حد افتضاح به زبان ترکی میکند؟

شاید در وهله نخست چنین به نظر برسد که این مجریان نیز مشابه با سایر مردم آذربایجان به سبب عدم تحصیل به زبان مادری و یا آموزش اصولی و آکادمیک زبان ترکی در مدارس و دانشگاه ها و عدم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی کشور، آنطور که باید به زبان مادری خود مسلط نبوده و نتوانند به ترکی اصیل تکلم نمایند که تا حد زیادی این فرضیه مورد قبول است.

اما جالب است بدانید نه اکثریت این مجریان بلکه تعداد قابل توجهی از آنان، قادر میباشند تا با زیبایی و مهارت تمام به ترکی سخن گفته و به طرز ماهرانه ای در برنامه های زنده تلویزیونی آن را ادا نمایند. شاهد این ادعا نیز برنامه های شبکه سحر ترکی (یا به تعبیری آذری) میباشند. برنامه هایی که با استفاده از همین مجریان شبکه های استانی ولی اینبار نه برای ترک های ایرانی بلکه برای آنسوی مرزها تهیه و پخش میشوند و همین مجریانی که در شبکه های استانی هم چون آذربایجان غربی، ترکی را با فارسی اشتباه گرفته و به زبانی تکلم مینمایند که کوچک ترین شباهت را با زبان معیار مردم آذربایجان دارد، در برنامه های شبکه سحر، ماهرانه و استادانه و بر اساس استانداردها و قواعد و اصول زبان ترکی سخن گفته و تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزند که از قضی یکی از همین مجریان توانا از شبکه استانی آذربایجان غربی میباشد که در اکثر برنامه های این شبکه شاهد اجرای وی بوده و هستیم و تکلم زیبای وی به زبان ترکی در برنامه «حایات آیناسی» شبکه سحر دقت و توجه خبرنگار دورنانیوز را جلب نمود، اما به قول معروف، ترکی که وی در شبکه سحر و برای آذربایجانی های آن سوی مرزها، صحبت میکند کجا و زبان ترکی مانندی که در شبکه استانی و برای آذربایجانی های ایران صحبت میکند کجا؟! البته این انتقاد تنها به این مجری باتجربه شبکه استانی وارد نبوده و در اینجا منظور تمامی مجریان این شبکه میباشد، و هدف از مطرح ساختن این موضوع نیز به هیچ وجه زیر سوال بردن توانمندی های این عزیزان نیست.

sahartv

خالی از لطف نخواهد بود اگر با یک فلش بک به نشست خبری مدیر کل سازمان صدا و سیمای آذربایجان غربی با اصحاب رسانه استان، ادعای وی در رابطه با زبان ترکی مورد استفاده در برنامه های شبکه استانی را بار دیگر یادآوری نمائیم. چرا که مسعود مجرد در پاسخ به انتقاد خبرنگار دورنانیوز در رابطه با تخریب زبان ترکی توسط مجریان این شبکه گفت : «رویکرد صدا و سیمای استان استفاده از زبان کوچه و بازاری در شبکه استانی است.» (اینجا) 

شاید تمامی ماجرا در همین ادعای آقای مجرد خلاصه شود و دیگر لازم نباشد که به دنبال مقصری بگردیم. قضیه خیلی ساده بوده و دیگر نیازی به تحقیق و تقحص نیست. برای آنسوی مرزها «ترکی خالص» و برای ما «فاذری کوچه و بازاری».





بؤلوم | خبرلر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

در مورد ارتباط زبان سومری با سایر زبان ها

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن

در مورد ارتباط زبان سومری با سایر زبان ها

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

 +4 به‌یه‌ن(Bəyən)


2 نظریه وجود دارد
1 زبان سومری کاملا ایزوله است و ارتباطی با سایر زبان های فعلی رایج ندارد!
2 زبان سومری با زبان های التصاقی و آلتایی ارتباط داشته و در واقع زبان قدیمی سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها همگی از توعی آلتایی التصاقی بوده است

از این رو به انها پروتورک میگویند 

سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال-التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریا یی هایی که بعدا(600 تا 900 ق.م.) به این سرزمین سرازیر شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی(عربی و عبری امروزه) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ.اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.

ژ.اوپر(1825- 1905 .م.) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل( 1854-1936) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند.(1)

ز- یامپولسکی هم بر بومی بودن اقوام تورک زبان در آذربایجان تاکید دارد و با ارائه اسناد و مدارک حضور طوائف تورک را در سده 14 قبل از میلاد در اطراف ارومیه اثبات می نماید:

به نوشته او (ز- یامپولسکی) آنها را( تورکان را) در منابع آشوری توروک نامیده اند. در سنگ نوشته های میخی اورارتویی هم شخن از ایالتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی ، در اوایل هزاره اول ق.م در انها زندگی کرده اند. همین مولف براساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده 5 ق.م با ایرکی ها رانده است. وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از تورک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان تورکان هستند. (2)

ویل دورانت نیز در مورد زبان سومری ها می گوید:



بؤلوم | آنا ديليميزه گؤره یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    1 باخیش

جشن زبان مادری فقط و فقط برای آزربایجانی ها ممـــــــــــــنوع میباشد

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن

جشن زبان مادری فقط و فقط برای آزربایجانی ها ممـــــــــــــنوع میباشد

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli) (قیزیل آذربایجان)

 +6 به‌یه‌ن(Bəyən)



مراسم بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در بانه و برخی از شهرهای با اکثریت کرد نشین در حالی برگزار شد که آقای علیرضا فرشی صرفا به خاطر ایجاد کمپین برای برگزاری روز زبان مادری دستگیر شده است و این مراسم در آزربایجان جنوبی به دلیل فشارهای اجازه ی برگزاری نیافت.

همانطور که می دانیم روشنفکران و مقامات ایرانی اکراد را همیشه با نام "کرد" نامیده اند و آنان را بخشی از فرهنگ ایران به معنای آنکه به لحاظ قومی و زبانی همریشه هستند به حساب آورده اند. آنان کردها را نه کرد زبان که کرد می نامند و این به معنای رسمیت هویت کرد در ایران است.

در مقابل ترکها در ایران هماره به عباراتی چون "متجاوز ، وحشی ، غارتگر و انیرانی به معنای غیر ایرانی" نامیده شده اند دلیل این امر نیز آنست که زبان ترکی و هیچ کدام از زبانهایی که ایرانی نامیده می شوند با یکدیگر همریشه نیستند. و باید پرسید که آیا برای شهروند ایران بودن باید از نژاد خاصی بود؟ مگر انسان گاو است که نژاد او برای کسب حقوقش مهم باشد؟

روشنفکران و نژادپرستان ایرانی برای هویت زدایی از ملت ترک در ایران تاریخی جعلی برای ترکها دست و پا کردند آنان ملت ترک را "آذری" نامیدند به این معنا که ما ترکها در ایران در ابتدا به زبانی شبیه فارسی و کردی صحبت می کرده ایم و در اثر آنچه که "تجاوز ترک ها به ایران" می نامند رفته رفته دچار تغییر زبان شده ایم و اکنون نیز ترک نیستیم بلکه ترک زبان هستیم.

این بدان معناست که اولین مشکل ما ترکها در ایران عدم رسمیت هویت ترک است و مساله ی زبان که با آن ارتباط تنگاتنگ دارد در وهله ی دوم به صورت یک ستم ملی بر ترکها در ایران وارد می شود.

در حالی که این نوع از نگرش به تاریخ در ورای واقعی بودن یا نبودن این اراجیف، کلا نژادپرستانه می باشد اولا به دلیل آنکه این یاوه گویی ها پیش از بررسی های ژنتیک در ایران به زبان رانده شده است تا ببینیم که واقعا به لحاظ نژادی ترکها در ایران با ایرانیان ریشه ی مشترک دارند یا نه پس این ادعا ها دست کم در گذشته یک وجه سیاسی داشته است نه علمی. دوم آنکه زبان هویت قومی فرد را مشخص می کند و کسی که زبان مادری اش ترکی است خود او نیز ترک هست.

مطلب دیگر در این مورد توهین شنیعی است که در هنگام "آذری و نه ترک" خطاب کردن به ما به صوریت موزیانه وجود دارد. در این مورد باید گفت ترکها حتی اگر از روی تاریخ نوشته شده ی این نژادپرستها سخن بگوییم با یک برنامه ی فرهنگی به صورت "سپاه دانش" به ایران در آن عصر نمی توانسته اند آمده باشند و در قرن 20 این نژادپرستان با همه ی امکانات آموزشی و چاپ و نشر و تعلیم و نظامی نتوانسته اند ظرف یک قرن زبان ما ترکها در ایران را به فارسی تغییر دهند چگونه این تغییر در به قول آنها عرض یک قرن در سده ها پیش رخ داده است.

چهارم آنکه این ترکهایی که به قول آنها به ایرانیتشان تجاوز کرده اند در این سرزمینها ماندگار شده اند و بی شک آنان پدران ما هستند و ما نیز از عقبه ی آنان هستیم و الا ادامه ی نسل این همه قشون و عشیره و پادشاه ترک چه شده است؟ اگر آذری هایی هم در ایران زندگی می کرده اند تعداد ترکها بی شک آنقدر زیاد بوده است که این آذری ها در میان ما ترکها آسیمیله شده اند و اکنون ترکها در ایران دست که از یک قوم غالب ترک و مغلوب آذری هستند. از این رو باز اثبات می شود که ما ترک هستیم.

پنجم آنکه چیزی به نام آذری اگر هم وجود می داشت نشانی از آنان تا به امروز در تاریخ یافته می شد چگونه است که ترکهایی که دست کم 1000 سال بر ایران حکومت کرده اند انکار می شوند ولی آذری هایی که وجود خارجی ندارند یا دست کم سندی از وجود آنها در گذشته به دستمان نرسیده است "یک حقیقت محض محسوب می شود؟" ولی ترکهایی که به اذعان همه ی مورخین بویژه فارس زبانها یک هزاره در منطقه سلطه داشته اند به عنوان یک متجاوز و خارجی محسوب می شوند؟!

ششم آنکه چگونه است که بعد از 1000 سال این ترکها در منطقه و ایران بومی محسوب نمی شوند؟ مگر برای بومی شدن در یک سرزمین چند سال لازم است؟ آیا خود این ایرانیان که در اصل هندو هستند مگر بومی این سرزمین اند؟ چرا ادعا نمی شود که این ایرانی ها خودشان قبلا ایلامی و سومری و جیرفتی زبان بوده اند و بعدها با هجوم قومی وحشی!(با ادبیات خودشان) از هندوستان زبانشان تغییر یافته است؟

هفتم آنکه بررسی های نژادی هیچ رابطه ای بین همین ایرانی ها با اروپاییان آریایی را نشان نمی دهد اما نشان داده است که همین ایرانی ها از نژاد هندی و مخلوطی از عرب و هندی و مغول و ترک هستند پس خود این فارس ها نیز تا قسمتی بر اثر به قول خودشان تجاوز ترک و عرب ، خودشان نیز دیگر ترک و عرب شده اند.

به عبارتی دیگر این اراجیف نژادپرستان ایرانی نه تنها سندیت که توجیه علمی و حتی منطقی نیز ندارند و حتی اگر داشته باشد نیز ربطی ندارد که هویت یک ملت در بند و زبانشان انکار شود. زبان مادری ما هر چه که هست آموزش به آن بخشی از حقوق اولیه ی بشر است.

حال با برگزاری این مراسم روز جهانی زبان مادری در میان کردها و ممنوعیت آن برای ترکهایی که دست کم جمعیتشان ده برابر اکراد است نشان از عمق فاجعه ی ملی برای ترکها و ستم ناروا در حق آنان دارد. زیرا مقامات و روشنفکران ایرانی هنوز ما ترکها را خارجی می دانند و آیا کشوری که اکثریت جمعیت آن خارجی است می تواند وحدت ملی داشته باشد؟
لازم به ذکر است که این رویکرد نژادپرستانه به ایرانیان داخل ایران و آنانی که در ساختار قدرت حظور دارند ختم نمی شود و اپوزیسیون ایران حتی نژادپرست تر می باشد. از این رو امیدی برای اصلاح ایران نیست و اگر همین دولتمردان بروند اپوزیسیونی به قدرت می آیند که خودشان در نژادپرستی و ترک ستیزی روی این رژیم را سفید کرده اند به عنوان مثال کارمندان همین بی بی سی فارسی صدها بار برای هویت کرد و فارس برنامه های ملی گرایانه تهیه کرده اند و در مورد ترکها نوشته های ترکستیز! اکنون نیز صفحه ی رسمی فیس بوک بی بی سی فارسی تصاویر و اخبار روز زبان مادری در بانه را در حالی منتشر می کند که در مورد دستگیری فعالین ترک برای عدم بزرگداشت این روز سکوت محض کرده و خفه خون گرفته است.



بؤلوم | خبرلر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

بایراملیق

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن
تاریخ : پنجشنبه 25 اسفند 1390 | یازار : دوکتور جئری | گؤروشلر : 501
 +1 بگـنمه

بایراملیق

جیزما-قاراچی : دوکتور جئری

 

بایرام گلیر یاز گلیر

گئدیر چوخدور آز گلیر

فیشلر ائوده قالانیب

برق گئتمه میش گاز گلیر.

 

بایرام گلیر یاز گلیر

نغمه گلیر ساز گلیر

من تئللینی گؤزلورم

کئچل گئدیر داز گلیر.

 

قووالادی یاز قیشی

بیتدی سویوق قار  ایشی

گؤردوک بیزده بایرامی

اوزو قارا گاز فیشی

 

بایرام گلیر عار گلیر

سازلار سوسور تار گلیر

ایمداد دونو گئندیرسه

دونیا منه دار گلیر

 

بایرام گلیر  یالاندی

بورج بوغازا دایاندی

آلدیغیم یئر- یئمیشلر

اوچ ساییدا تالاندی

 

تدبیرلی اولاجاغام

بیر چانتا آلاجاغام

مشه بایرام گلمه دن

مشده قاچاجاغام

 

یاشی گؤزدن ساچام من

دردی کیمه آچام من

بو بایرامین الیندن

هارالارا قاچام  من

 

یاز گلدی گؤروشه لیم

دردلری بؤلوشه لیم

تورکون  دیلی کسیلیب

گل یالنیز اؤپوشه لیم




بؤلوم | گولمه جه لر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

تراختور یانداشلاری

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن

تراختور یانداشلاری

یازان : دوکتور جئری

 

تراختور تاخیمی نین ایکی یانداشی قونوشوردولار.

-: " آخشام تراختورون اویونو وار گئده جکسن ؟"

-: " بوش وئر اولان نه اویونو!!  گل – گئده آراج تاپیلمیر، نئچه ساعات داغ – تپه دن آشمالیسان، نئچه  ساعات گره ک الکترونیک بیلط سیراسیندا تیخیلاسان ، مین جوره یامان – یوووزلا ایچرییه گیره سن، باتوم – دگنگله ائشیگه چیخاسان،  داور حاققی ناحاق ائده ، پیچاخلاناسان ، دؤیوله سن، سؤیوله سن سونوندا دا فئدراسیون سنی  بورجلو چیخاردا...."

-"‌دوز دئییرسن یولداش منی ده آرواد قویمور گئدیم ! ..




بؤلوم | گولمه جه لر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

آستا-آستا آسیمیله

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن

گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام         بؤلوم لر: حیکایه و گولمه‌جه‌لر
تاریخ : جمعه 17 بهمن 1393 | یازار : دوکتور جئری | گؤروشلر : 254
 +10 بگـنمه

آستا-آستا آسیمیله

دوکتور جئری

    کئچن ایل، آنادیلی گونو موناسیبت ایله اوستاد فرهیخته ماکان ایسنا خبر آژانسی ایله بیر  دانیشیقدا، "ایراندا، فارسدان باشقاسی یوخدور. هر نه وار؛ فارس‌دیر. دوْنوُقلار /جمادات/ بئله فارس‌دیرلار..." دئیه قونوشموشدو.

    من او زامان  اوستاد فرهیخته‌نین سؤزلرینی ‌آشیری فارسچیلیغا یوزاراق بیر قولاقدان آلیب او بیریندن اؤتورموشدومسه ده یانیلمیشدیم.  ایندی آنلاییرایم؛ اوستاد فرهیخته‌نین دئییندیکلریندن آماجی، ایراندا آسیمیله‌نین باشاری ایله باشا چاتماقدا اولدوغونا توخونماق ایدی. دوغروسو، پیشیگیمیز اولماسایدی من هله-هله او یانیلغیدا قالاجاق ایدیم.

    

    دونن گون‌اورتا چاغی، پیشیگیمیزی یئمگه چاغیردیم:

-‌ پیش پیش پیش!.. 

دیوار دیبینده اؤزونو گونشه وئرمیشدی. دینمه‌دی، یئنه سسلندیم:

- پیش پیش پیششش!...

باشینی چئویریب ارینه-ارینه میریلدادی:

- مییام...مییام... [ گلیرم..گلیرم..]

هویوخدوم. پیشیگیمیز پیشیکجه‌نی اونوتموشدو. بیردن اوستاد فرهیخته‌نین سؤیله‌دیکلری بئینیمده جانلاندی. حیطین اورتاسیندا بیتله‌نن، کؤپگیمیز آلاباشدان، هاچاندان پیشگین بئله دوروما دوشدوگونو سوروشدوم.

کئی-کئی منه باخیب واققیلدادی:

- هف‌هف...هفت‌هفت...[یئددی یئددی.. یئتمیش یئددی (گون؟!)]

دونیا باشیما فیرلاندی.  اؤزومو ساخلایا بیلمه‌ییب چؤمبلدیم. هله اؤزومه گلمه‌میشدیم، کوچه قاپیسی آچیلیب اوخول اؤنجه‌سی اوخویان قیزیم  آتیلیب دوشه‌رک ایچری گیردی:

- سلام بابا.. من اومدم.. [ سالام آتا.. من گلدیم..]

 بو کز گؤزلریم قارالدی. اللریمی گؤیه قالدیراراق قیشقیردیم:

- ای خدا ما کی فارس شدیم !؟ [ تانریم! بیز هاچان فارسلاشدیق!؟]




بؤلوم | گولمه جه لر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

آنادیلی گونو گولمه‌جه‌لری

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن
تاریخ : جمعه 1 اسفند 1393 | یازار : دوکتور جئری | گؤروشلر : 207
 +13 بگـنمه

آنادیلی گونو گولمه‌جه‌لری

دوکتور جئری

نئجه  تورکجه‌نی رسمییّته میندیرمک اولار؟

اوستاد فرهیخته ایله دارتیشیردیق:

- ایراندا، ایکی‌یوزمین‌لیک ائرمنی خالقی‌نین آنادیللرینده قیرخ مدرسه‌سی، ایکی دانیشگاه شؤعبه‌سی، ایکی گونده‌لیکی، نئچه- نئچه درنگی اولا-اولا نییه قیرخ نئچه  میلیونلوق تورک میلّتی‌نین هئچ نه‌یی یوخدور؟

اوستاد باشینی توْولادی:

- لاپ تورکه‌سایا آدامسان دوکتور!

دوداغیمی بوزوشدوردوم:

- نییه؟!..

- دؤولت گئجه- گوندوز دیلی‌نیزین رسمی‌لشدیرمه‌سی اوچون چالیشیر آنجاق سیزین نه خبرینیز وار، نه‌ده امکداشلیق ائله‌ییرسینیز!

- نئجه، نئجه؟!!

-  هه!... شیرین دیل ایله أریییب یوز-ایکی مین نفر حدودونا یئتیشسه‌نیز، اینانین هم دیلی‌نیز رسمی اولاجاق، هم مدرسه- مکتب صاحیبی اولاجاقسینیز!!

 

خاچا  حؤرمت!

کیتاب ائوینده بیر گنج ایله قارشیلاشدیم، بوینونا خاچ آسمیشدی. چاشدیم:

- سیز بیر یاندان تورکجه کیتاب آلیرسینیز، بیر یاندان دا بوینوزا خاچ آسمیشسینیز، ائرمنی‌سینیز می؟!

- یووووخ! تورکم ، موسلمانام ..- دئدی.

- آمما بو خاچ؟!..

گولدو:

- ایراندا خاچا یوکسک حؤرمت  واردیر، بیزده دوستلارلا بیرگه خاچ آسماغا باشلامیشیق بلکه دؤولت بیزیم دیلی ده  ائرمنیلر کیمی رسمییّته تانیسین!!..

 

آنادیلی گونو بایراملیغی

   ایسفندین ایکیسی آنادیلی بایرامی دیر. بایراملاردا، بایراملیق وئرمک بیر دب‌دیر. بیز ده بو گون موناسیبت ایله، دؤولت باشچیلارمیزدان کیچیجیک بیر بایراملیق ایسته‌ییریک!

یوخ!... تورک‌دیلینی رسمییّته تانیمالارینی ایسته‌میریک؛ بیلیریک بو اولاسی دئییل!

یوخ! ..  تورک فرهنگیستانی آچمالارینی ایسته‌میریک؛ بیلیریک بو اللریندن گلمز!

یوخ!... تورک دیلینی دانمامالارینی ایسته‌میریک؛ بیلیریک دانماماق اولماز!

یوخ!....

ایسته‌دیگیمیز بایراملیق  ساده‌جه بودور :

دیلیمیزی قوروماق اوچون، آذربایجانین  اوستانی  رادیو- تئلئویزیون کاناللارینی باغلایین!

  

مدرسه‌لرین فرقی

 ایرانداکی بوتون مدرسه‌لر داش-کرپیچدن دوزلیب‌سه، اؤیرنجیلر عئینی کیتابلاری اوخویورلارسا، اؤیرتمن‌لر عئینی درسلری اؤیردیرلرسه، کیچیجیک بیر شئی‌ده فرق واردیر:

 گئنلده، فارس بؤلگه‌لرینده، اوشاقلار مدرسه‌نی بیتیردیکده، دوکتور، مهندیس، اوستاد، بئکار،... اولورلار، ‌تورک بؤلگه‌لرینده مانقورت.

 تورکان پارسی‌گوی فارس دیلینی تحریم ائدیب‌

آنادیلی گونو موناسیبت ایله آذربایجانین "تورکان پارسی‌گو" شاعیرلری، بیر بیلدیری‌ده، دؤولت تورک دیلینی رسمییّته تانیمایینجا فارسجا شئعیر سؤیله‌مکدن ال چکیب فارس میلّتینی شئعیرسیز قویاجاقلارینی بیلدیریب‌لر.

بو شوک خبردن سارسیلان فارس میلّتی بیر گؤستری‌ده، " دویغولاریمیز بو تحریمین آلتیندا اوْووُلوب خیشل اولمادان  5+1(بئش آذربایجان اوستانی+ تهران ) دانیشقلاری باشلانمالی‌دیر."دئیه دؤولتی اویاریب.

 

میلّت وکیل‌لریمیز  تئهراندادیرلار یوخسا باکیدا؟!

اوستاد دفتری شاپپیلتی ایله الینی آلنینا تاپدادی:

-  دوکتور! لاپ چاشمیشام...

-  یئنه نه اولوب؟!.. -دئدیم.

- دوغروسو قاتمیشام، بیلمیرم  بیز سئچدیگیمیز مجلیس نوماینده‌لرینی تئهرانا گؤندریریک  یوخسا باکی‌یا؟!

- بو نه سؤزدور اوستاد، بللی‌دیر تئهرانا گؤندریریک!

اوستاد دفتری دوشونجه‌یه دالدی آز سونرا:

- بئله ایسه نییه، آرا- سیرا ایرانین باکیداکی بؤیوک ائلچیلیگی نوماینده‌لریندن،" نییه آذربایجانلیلار  آنادیللرینده تحصیل آلمیرلار؟" دئیه سوروشاندا، دئییرلر: "آذربایجانلیلار آنا دیللرینده تحصیل آلماق ایسته‌میرلر!". 

سورغو- یانیت

- آذربایجان ایرانین باشی دئییل می؟

- نییه باشی‌دیر!

- باشین دیلی اولماز می؟

- نئجه اولماز، دیلسیز باش نه‌یه گره‌کدیر؟!!

- بئله ایسه نییه ایران تورکجه قونوشمور؟!

- ایرانین سسی باشقا یئردن چیخیر!!...

 

دیل باشا بلا دئییل!

دیل باشا دئییل، گؤ** بلادیر، اوزون دانیشیرسان باتوم سوخورلار!...




بؤلوم | گولمه جه لر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش

اندر احوال تاریخ هخامنشیان

یکشنبه 16 فروردین 1394

+0 به یه ن
بؤلوم : شنبه 15 فروردین 13942 باخیش

اندر احوال تاریخ هخامنشیان (ترکشناسی2)

یازار :

 +2 به یه ن




   

منبع:خراسان تورکلری(بیجن یورد)

http://www.cloob.com/bijan_urd/1
1-در تصویر بالا سمت راست که فلاندن رسم کرده است.7 کتیبه داریم.
2- در تصویر سمت چپ بالا که راولینسون رسم کرده است 18 کتیبه داریم.بعبارتی 11 کتیبه در هنگامی که راولینسون رسم می کرد به کتیبه های مزبور اضافه کرده اند.
3-چرا جاعلین اینقدر آبروی علمی خود را زیر پا گذاشته و علنا به جعل پرداخته اند؟
جواب:چاره ای ندارند چون تنها راهی که می شد تاریخ جعل کرد همان نوشتن کتیبه جعلی است.
الف-از کجا می دانید کوروش یا داریوش عیلامی یا بابلی یا ترک و لر و... نبوده یک پارس بوده؟هیچ کس نمی داند.ولی باستانشناسان شیاد در کتیبه نوشته اند منم داریوش پارس که 7 جد من پارس بودند.به راحتی داریوش را پارس کردند.ولی الان شاهان قاجار بودند.در کتیبه نوشته بودند منم داریوش ترک که 7 جد من ترک بودند.الان همه جهان داریوش را ترک می شناختند.
ب- از کجا می دانندداریوش آریای است؟خیلی ساده است باز هم نوشته اند: منم داریوش که آریایی هستم.و مردم دنیا الان می گویند داریوش آریایی است.ولی الان در کشور عرب بود صد در صد نوشته بودند.من الداریوش پسر عموی الکوروش فرزند الویشتاسب هستم. و الان مردم دنیا داریوش را عرب می دانستند.
ج- از کجا می دانند حکومت هخامنشیان از هند تا مصر بوده است؟خیلی ساده است با کتیبه کندن جعلی هر کار ناممکنی ممکن می شود.داریوش نوشته من الجاسم را از مصر گرفتم به کونش سرنیزه فرو کردم.حالا با یک سطر جعل مصر تحت حاکمیت هخامنشیان شد.اگر می خواهید هر جای دنیا را به هخامنشیان ببخشید خیلی ساده است یک کتیبه چند کلمه ای بکنید.مثلا می خواهید بگویید ترکیه مال هخامنشیان است.فورا بنویسید منم داریوش آتا ترک را گرفتم گوش و بینیش را بریدم و در کونش نیزه فرو کردم..با این چند سطر ترکیه تحت حکومت هخامنشیان شد.الان که می گوییم عیلام بابل سکایان و... تحت حاکمیت هخامنشیان بودند دقیقا آنطور اراجیف نوشته اند و بعد ادعا کردند بابل و عیلام و... مال هخامنشیان است.آقا بخدا تاریخ ایران اینقدر آبکی و الکی است.
د-ابوریحان کوروش و داریوش را شاه ایران نمی داند.با جعل کتیبه ابوریحان هیچ غلطی نمی تواند بکند.فقط با چند کلمه کار حل می شود. منم داریوش، شاه ایران، 8 جد من شاه ایران بود.با این چند کلمه داریوش شاه ایران شد.اگر می خواستند بگویند داریوش شاه چین است .خیلی ساده بود. می نوشتند منم داریوش شاه چین که 8 جد من در چین شاه بودند.
بلی عزیزان تاریخ سازی دست غربیان عین آب خوردن است.ولی احمق کسی است که این حرفها را باور کند.
از کوروش پرستان می خواهم به سوالم جواب دهند:
اگر این کتیبه ها را حذف کنیم شما چگونه اثبات می کنید هخامنشیان فارس بودند؟من می گویم لر بودند.
چگونه اثبات می کنید هخامنشیان آریایی بودند؟من می گویم سامی نژاد بودند.
چگونه اثبات می کنید هخامنشیان از هند تا مصر حکومت می کردند؟من می گویم فقط در انشان حکومت می کردند.
چگونه اثبات می کنید تخت جمشید مال هخامنشیان است؟من می گویم مال اسکندر مقدونی است؟
تمام تاریخ هخامنشیان وابسته به این کتیبه ها است و شما شاهد هستید که در مدت کم 11 کتیبه به به بیستون اضافه شده است.و الان انقلاب نشده بود کل کوه بیستون را کتیبه کرده بودند و هزاران زهرمار و درد بی درمان را به خورد این ملت بدبخت می دادند.
لذا تاریخ هخامنشیان کلا وابسته این کتیبه ها است و این کتیبه ها جعلی و قلابی می باشد لذا تمام تاریخ هخامنشیان به تبع جعلی بودن کتیبه ها جعلی و قلابی می باشد.
از کوروش پرستان استدعا دارم منت بگذارند مرا راهنمایی کنند که چرا اینقدر کتیبه های بیستون زیاد شده است؟با کمال فروتنی میزان محاسب



بؤلوم | خبرلر یازار : علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)

    0 باخیش





[ 1 ] [ 2 ]