تاریخ جعلی ایران باستان
سه شنبه 14 بهمن 1393
+0 به یه نشاملو: ترکشناسی
شاملو: داریوش در سنگنبشتهى کذایى خود نوشته؛ گئوماتا را زنجیرکرده پیش من آوردند. من به دست خویش گوشها و بینى او را بریدم وچشمانش را از کاسه برآوردم. او را همچنان در غل و زنجیر در دربار من برپا نگهداشتند و؛مردم سلحشور همگى او را دیدند. پس از آن فرمان دادم تا او را در اکباتانه بر نیزه نشاندند.نیز مردانى را که هواخواه او بودند در اکباتانه در درون دژ بر دار آویختم.»
شاملو: چیزى که فردوسى از شما قایم کرده و درجاى خود صدایش را بالا نیاورده انقلاب طبقاتى او بوده؛ ثانیاً با کمال حیرت درمىیابید آهنگر قهرمان دورهى ضحاک جاهلى بىسروپا و خائن به منافع طبقات محروم از آب درآمده!
شاملو: حکومت ضحاک ِ افسانهاى یا بردیاى تاریخى را ما به غلط، به اشتباه، مظهرى از حاکمیت استبدادى و خودکامگى و ظلم و جور و بىداد فردى تلقى کردهایم. بهعبارت دیگر شاید تنها شخصیت باستانى خود را که کارنامهاش به شهادت کتیبهى بیستون و حتا مدارکى که از خود شاهنامه استخراج مىتوان؛ کرد، سرشار از اقدامات انقلابى تودهیى است بر اثر تبلیغات سویى که فردوسى براساس منافع طبقاتى و معتقدات شخصى خود براى کرده به بدترین وجهى لجنمال مىکنیم و آنگاه کاوه را مظهر انقلاب تودهاى بهحساب مىآوریم در حالى که کاوه در تحلیل نهایى عنصرى ضدمردمى است.
شاملو: بلندگوهاى رژیم سابق از شاهنامه به عنوان حماسهى ملى ایران نام مىبرد، حالآنکه در آن از ملت ایران خبرى نیست و اگر هست همه جا مفاهیم وطن و ملت را در کلمهى شاه متجلىمىکند. خوب، اگر جز این بود که از ابتداى تأسیس رادیو در ایران هرروز صبح به ضرب دمبک زورخانه توى اعصاب مردم فرویش نمىکردند. آخر امروزه روز فرّ شاهنشهى چه صیغهاى است؟ و تازه به ما چه که فردوسى جز سلطنت مطلقه نمىتوانسته نظام سیاسى دیگرى را بشناسد؟
شاملو: میان مجانین تاریخى حساب کمبوجیهى بینوا از الباقى جداست. این آقا از آن نوع مَلَنگهایى بود که براى گرد و خاک کردن لزومى نداشت دور و برىها پارچهى سرخ جلو پوزهاش تکان بدهند یا خار زیر دمبش بگذارند. چون بهقول؛ معروف خودمان از همان اوان بلوغ مادهاش مستعد بود و بىدمبک مىرقصید. این مردک خلوضع (که اشراف هم تنها بههمین دلیل او را بهتخت نشانده بودند که افسارش تو چنگ خودشانباشد) پس از رسیدن به مصر و پیروزى بر آن و جنایات بىشمارى که در آن نواحى کرد، بهکلى زنجیرى شد. غش و ضعف و صرع و حالتى شبیه به هارى بهاش دست داد...
بلندگوهاى رژیم سابق از شاهنامه به عنوان حماسهى ملى ایران نام مىبرد، حال آن که در آن از ملت ایران خبرى نیست و اگر هست همه جا مفاهیم وطن و ملت را در کلمهى شاه متجلىمىکند. خوب، اگر جز این بود که از ابتداى تأسیس رادیو در ایران هرروز صبح به ضرب دمبک زورخانه توى اعصاب مردم فرویش نمىکردند. آخر امروزه روز فرّ شاهنشهى چه صیغهاى است؟ و تازه به ما چه که فردوسى جز سلطنت مطلقه نمىتوانسته نظام سیاسى دیگرى را بشناسد؟
سخنرانی احمد شاملو. دانشگاه برکلی. کالیفرنیا
بؤلوم |
تاريخيميزه گؤره
یازار :
علی رادمهر (ذکرعلی قلعه گیر)